اگر اهلش باشید، میدانید که یکی از لذتهای مهمانیهای خانوادگی یا پیکنیکهای دوستانه، «کباب درست کردن» است. البته کباب داریم تا کباب!
کار آنهایی که اهل جوجهکباباند، راحت است: کافیست از یکی دو روز قبل از فروشگاهی جوجه آماده بخرند یا خودشان دست به کار شوند و جوجه را به اندازهای که میخواهند تکه تکه کنند. بعد باز هم به اندازهی دلخواه به آن ادویه و پیاز و آبلیمو و چیزهای دیگری اضافه میکنند و صبر میکنند جوجهکباب این مواد را به خودش جذب کند. روز واقعه هم کار سختی ندارند: کافیست هر دو سه دقیقه یکبار سیخهای جوجه کباب را این طرف و آن طرف کنند و مراقب باشند جوجه نیمپخت نشود یا نسوزد.
اما درست کردن «کباب کوبیده» به مراتب سختتر است و کار حرفهایتری را میطلبد. دیگر «اندازهی دلخواه» مواد افزودنی جوجهکباب در مورد کباب کوبیده زیاد معنی نمیدهد و باید تقریباً همهچیز به اندازهی تعیین شده باشد. البته بعضی حرفهایها هم هستند که افزودنیهای ویژهای مثل کیوی رنده شده به مایهی کباب اضافه میکنند و قاعدتاً نتیجهی کارشان هم ویژه میشود: یا با خوراکی خارقالعادهای طرف میشویم که آن را فراموش نخواهیم کرد، یا چیزی که نمیشود به آن غذا گفت! ماجرای منقل کباب کوبیده هم با منقل جوجهکباب زمین تا آسمان فرق دارد: اصلاً نمیشود حتی یکلحظه هم از سیخ کوبیده غفلت کرد. یک لحظه غفلت همان و «ریختن» سیخ در آتش، همان! به همین خاطر درست کردن کباب کوبیده عملاً کار هرکسی نیست.
کسب و کارهای سنتی تا حدی مثل درست کردن جوجهکباباند:
- ترکیب کلی اقلامی که باید استفاده کرد مشخص است
- مهارت عمومی کمتری برای راهاندازی میخواهند
- روش درست کردن آن از پیش مشخص است و حتی میتوان «دانش فنی» آن را به سادگی (حتی از سوپرمارکت محل) خریداری کرد
- اگر اجزای کار را دستکاری کنید، میتوانید تا حد زیادی امیدوار باشید که نتیجه، چندان هم فاجعهآمیز از آب در نیاید
- اداره کردن آن اغلب نیاز به مهارت عجیب و غریب یا خیلی پیچیدهای ندارد
در مقابل، کسب و کارهای استارتاپیاند که شباهت عجیبی به درست کردن کباب کوبیده دارند:
- به تعداد افراد روی زمین روش درست کردن هردو وجود دارد
- بجز توصیههای کلی، هیچ دستورالعمل جامعی برای درست کردن هیچکدام پیدا نمیکنید
- روش درست کردن هیچکدام زیاد خلاقیت بردار نیست (دقت کنید: روش درست کردن با خلاقیت در محصول یا شبیه آن فرق دارد)
- راهاندازی یک استارتاپ، درست مثل درست کردن کباب کوبیده احتیاج به دانشی دارد که لازم است از قبل کسب کرده باشید
- شکست در راهاندازی استارتاپ میتواند مثل «ریختن سیخ کباب کوبیده» فاجعهبار باشد
- لازم است بهطور متمرکز روی هردو وقت بگذارید، وگرنه به نتیجهی مطلوب نخواهید رسید
و دقیقاً به همین خاطر است که یا شما یک «بنیانگذار استارتاپ» هستید که تمام وقت و با حداکثر تمرکز روی استارتاپاش کار میکند، یا فردی از پیش شکست خوردهاید که عملاً دارد وقتش را تلف میکند. باید از پیش بدانید چطور پا به این دنیا بگذارید و چرا و چطور ادارهی یک استارتاپ با یک کسب و کار سنتی متفاوت است.
دقیقاً با همین صراحت.
پ.ن: حالا که دقیق فکر میکنم، میبینم بچهداری هم بسیار شبیه درستکردن کباب کوبیده است و به همین خاطر به راهاندازی استارتاپ شباهت دارد.



